اليناالينا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

الیناگلینا

07/10/93

  يكشنبه من و همكارم از امور رفاهي شركت واسه تو و رونيا جون بليط تئاتر حيوانت خواننده جنگل را گرفتيم و عصر كه اومدم خونه مادر جون آماده ات كرده بود و سريع خودمم آماده شدم و با بابا جون رفتيم تئاتر .به شما بچه ها خيلي خوش گذشت و تو و رونيا جون وسط با هر آهنگ مي رقصيديد.آخر برنامه واسه نقاشي بچه ها قرعه كشي مي كردند و به سه نفر جايزه مي دادند. شما بيرون نقاشي كشيديد اما جز سه نفر نبودي عزيزم اما چون شما را صدا نكردند به من مي گي مامان به من جايزه ندادن و كمي بغض كردي تا اينكه جز ده نفري كه  فست فود شاندرمن بعنوان جايزه غذاي كودك مي داد شماره ما را هم خوندن و با هم رفتيم كارت مخصوصش را گرفتيم و تو اونجا بعنوان جايزه بهت ...
9 دی 1393

یلدای 93

  امسال يلدا خونه عزيز جون دعوت بوديم .بعد از شام عمه زهرا سفره مخصوص شب يلدا (تخمه ، هندوانه، آجيل شيرين ، انار ، شيريني) ما و عمه اكرم و مهرسام ، مهرسام هرچي تو سفره بود را بهم مي ريخت و تو هم اولش حرص مي خوردي اما يه كم بعد نظرت عوض شد و به ما مي گفتي عيبي نداره بچه است. بعد از اون اومديم خونه مادر جون و چون تعطيل رسمي بود دايي رضا و عمو بهنام  و خاله فريبا هم بودند. شب خوبي بود عزيزم .ان شا ا... هميشه همينطور دور هم باشيم و خوش بگذره. ماماني واست دو تا گل سر هندوانه درست كرده بود و با اون موهات رابسته بود خيلي شيرين شده بود اگه بتونم يه عكس برات مي گذارم . راستي ماماني افتاده تو خط هنر و ...
3 دی 1393

حرفهای شیرینت

  -زنگ زدم خونه باهات حرف بزنم .مي گم سلام خوبي الينا جون خوش مي گذره دخترم .جواب مي دي:نه مگه شهربازي خوش بگذره. -يه شب تو خونه به بابا مي گم صبح (سر كار )رفتني بريم نون هم بخريم .يهو با حالت ناراحتي مي گي: آره ديگه شما خودتون خوش مي گذرونيد .  - وقتي خونه خودمون مي برمت دستشويي .واسه اينكه برگردي با فوم دستات را بشوري.دست مي زني به ديوار و مي گي :مامان يه جايي دست زدم .دستهام را بشورم .منم مي گم :مگه نگفتم تو دستشويي دست به هيچ جا نزن. باشه بشور اما خودت را خيس نكن . -كارتون باب اسفنجي نگاه مي كردي اما نمي دونستي اولي بود يا دومي.(دو قسمت پشت سر هم مي ده) به بابا مي گفتي بابا يكي...
3 دی 1393
1